وقتی صحبت از محلات مشهد قدیم میشود، ذهنها معمولا از ششمحله نوغان، سراب، سرشور، عیدگاه، بالاخیابان و پایینخیابان فراتر نمیرود. اگر بخواهیم وسیعتر نگاه کنیم، محلات ارگ، تهپلمحله، پاچنار و... را هم باید به این فهرست اضافه کنیم که باز هم درنهایت تعداد محلات از عدد10 فراتر نمیرود.
اما حقیقت این است که برای تعریف دقیق مشهد قدیم، باید تاریخچه مزارع و روستاهای اطراف شهر را که امروز جزئی از محلات مشهد شدهاند، درنظر بگیریم. تصویب 10 دی به عنوان روز ملی مشهد در شورای فرهنگ عمومی خراسان رضوی ، بهانهای شد تا نگاهی بیندازیم به محلات و روستاهای هویتسازی که امروز حدود مناطق یک و 2 شهر را تشکیل میدهند.
آبکوه تا حدود سال1340، دهی در یکفرسنگی (۶۲۴۰متری) دروازه ارگ بود، اما پس از انقلاب ضمیمه مشهد شد و امروز یکی از محلات این شهر است. بااینکه اراضی این روستا قدمتی دیرینه دارند و از آن در قدیمیترین وقفنامه موجود در خراسان، یعنی وقفنامه گوهرشاد (829ق) نام برده شده است، نام «آبکوه» چنین قدمتی ندارد.
علی دشتبان در کتاب «روزیروزگاری آبکوه» پیشینه این روستا را به چهارصدسال پیش برمیگرداند، اما مینویسد: «عدهای از قدیمیهای محل، قدمت آن را بیش از هزارسال میدانند.» که البته ادعای گزافی نیست.
براساس کتاب «جغرافیای تاریخی مشهد» نوشته مهدی سیدی، در وقفنامه گوهرشاد، هنگام اشاره به حد غربی، دو رقبه «سرده» و «سعدآباد»، از «اراضی لبِ کوهی قریه گلستان» همچنین «کاریز لبِ کوهی» نام برده شده است که غرض از لب کوهی در اصل باید آب کوهی بوده باشد.
اراضی این روستا چون از رودخانه بند گلستان و بازه طلخان مشروب میشده، به «اراضی آب کوهی» و بعدها به «آبکوه» شهرت یافته است. قلعه آبکوه از موقوفات قدیمی آستان قدس رضوی است، ولی وقفنامه آن گم شده است.
قلعه یا روستای آبکوه که هنوز هم بقایای آن در زاویه شمالی میدان راهنمایی به همین نام مشهور است، به روستای سعدآباد متصل بوده، بهگونهای که یک جوی آب دوقلعه را از هم جدا میکرده است. اما اراضی آبکوه از همان محل قلعه تاحدود میدان فردوسی امتداد داشته است.
قلعه آبکوه نخستین روستا در مسیر آبهای سطحی در زمان بارندگی بوده که از کوههای سمت جنوب و شرق به این روستا سرازیر میشده است و نام آبکوه نیز به این دلیل است
البته برخی اهالی محله آبکوه، وجهتسمیه نام این روستا را به قرارداشتن آن در مسیر آبهای سطحی برمیگردانند و معتقدند «قلعه آبکوه نخستین روستا در مسیر آبهای سطحی در زمان بارندگی بوده که از کوههای سمت جنوب و شرق به این روستا سرازیر میشده است و نام آبکوه نیز به این دلیل است.»
قلعهآبکوه شامل سهمحدوده قلعه کهنه، آبکوه و سعدآباد بوده است. قلعهکهنه محدوده چهاربرجی قدیم است و در قسمت غرب قلعهآبکوه فعلی قرار داشته است که مردم در ابتدا آن را چهاربرجی مینامیدند و دلیل آن قرارداشتن چهاربرج بلند در اطراف روستا بوده است؛ درنتیجه پساز خرابشدن قلعه، مردم نام آن را قلعه کهنه گذاشتند.
قلعه آبکوه دارای درِ ورودی نسبتا بزرگی بهارتفاع چهارمتر و طول ششمتر بوده است که بهگفته اهالی برای بستن و گشودن در باید دوسه نفر کمک میرساندند. نگهبانان، در قلعه را پیش از طلوع آفتاب باز میکردند و قبل از تاریکی هوا برای درامانماندن از دست اشرار و غارتگران میبستند. سنگنوشته بالای در روستا که خطاب به مأموران طرف قرارداد محصولات کشاورزی بوده هم شایان توجه است: «به لعنت خدا و رسول خدا گرفتار شود هرکس که از سهمیه، صدیده یا بیشتر، عُشریه بگیرد.» درِ قلعه آبکوه حدود هفتادسال پیش برچیده شد.
محله کلاهدوز فعلی از حدود سال1310 شکل گرفت، اما تا پنجسال پس از انقلاب، بیشتر باغ بود و بیابان. بسیاری از باغها و زمینهای این محله اوقافی بود و سیدی، اکبری و مولایی از عمده باغداران آن بودند که هرکدام مسئولیت نگهداری از چند باغ را به عهده داشتند. بخشی از مزارع «سرده» از وقفیات گوهرشاد نیز در این محدوده قرار داشت.
معبری خاکی و باریک در این محله بود که بخش انتهایی آن بین اهالی به خیابان «چهلوپنجمتری» شهرت داشت. خیابان مجد، یکی از معابر اصلی محله کلاهدوز است که در گذشته پر از میم انگور و باغ توت بود. بااینحال این خیابان به «تیبیتی» مشهور بود، چنانکه هنوز برخی قدیمیهای مشهد، مجد را به همین نام میشناسند. دلیلش قرارداشتن یک گاراژ اتوبوسرانی با نام «تیبیتی» در این خیابان بود که مسافران را از همینجا راهی دیگر شهرها میکرد.
در این محله بین سالهای65 تا 70 خیابان کشیده شد. ابتدا معبرش عرض کمتری داشت اما بهتدریج که خانههای بیشتری ساختند، قرار به عقبنشینی و تعریض خیابان شد. پس از شهادت یوسف کلاهدوز، قائم مقام سپاه که سابقه خدمت در ارتش را هم داشت ، نام او زینتبخش این محله و بولوار اصلی آن شد.
اهالی محله بسیار با گرمابه «کارون» که بین کلاهدوز12 و 14 واقع شده بود، انس داشتند. این گرمابه با 750متر زیربنا یک پله میخورد و در آن هجدهحمام نمره با یکبخش حمام عمومی ویژه خانمها تعبیه شده بود.
احمدآباد که امروز از محلات برخوردار مشهد محسوب میشود، یادگار نوه ملکالتجار خراسان است؛ براساس آنچه در کتاب «جغرافیای تاریخی مشهد» نوشته مهدی سیدی آمده است، «این مزرعه در اوایل سده چهارده خورشیدی به حاجرضا رئیسالتجار، فرزند حاج ابوالقاسم (ملک التجار خراسان)، تعلق داشته و او آن را بهنام فرزند خود حاجاحمدآقا به ثبت رسانده است.»
مزرعه احمدآباد دارای قلعه یا محل نشیمن کشاورزان هم بوده که به «قلعه دراز» شهرت داشته و بین فلکه احمدآباد (طالقانی کنونی) تا سهراه راهنمایی گسترده بوده است.
پس از واقعه بهلول و مسجد گوهرشاد در سال1314خورشیدی و کشتهشدن محمدولیخان اسدی، نایبالتولیه آستان قدس، سمت او به استاندار وقت خراسان، یعنی فتحا... پاکروان، واگذار شد. بعد از آن آستان قدس ادعا کرد اراضی احمدآباد جزو مزرعه وقفی الندشت بوده است و در نیمه اول سال1315خورشیدی صاحب آن شد.
در حاشیه احمدآباد از خیابان پاستور بهسمت تقیآباد مکانی بود برای تربیت اسبهای ارتش و شاه که به آن «بخش سیلمی» میگفتند
این محله تا سال1325خورشیدی در محدوده شهر نبود و کمکم جزو شهر مشهد شد. در حاشیه احمدآباد از خیابان پاستور بهسمت تقیآباد مکانی بود برای تربیت اسبهای ارتش و شاه که به آن «بخش سیلمی» میگفتند.
باغی از نبش خیابان شیرین تا ملکآباد قرار داشت که متعلقبه استانداری بود و دولتیها و استانداران به آن میرفتند. آب احمدآباد از قنات تأمین میشد و هر خانه عمقی دوازدهمتری برای اتصال به آب قنات داشت. بیشتر خانههای احمدآباد حوضی در وسط حیاط داشتند. لولهکشی آب این محله در سال48 انجام و پس از آن خانهها هم به آب شهری وصل شد.
تا سال59 و 60 از کرسی زغالی و بخاری نفتی استفاده و نفت را با پیتهای حلبی از شعبه نفت در خیابان رضای8 تهیه میکردند. سال46 در خیابان ابوذر فقط دو خانهباغ کاهگلی بود. در خیابان ابوذر11 کارخانه شیشه واقع شده بود و تا سال50 فعالیت میکرد، اما در آن سال بهدلیل اعتراض ساکنان جابهجا شد. در ابوذر7 هم تا زمان انقلاب، کارخانه سنگکوبی بود، سپس بهدلیل پیشروی شهر و رفع مزاحمت برای ساکنان به حوالی شهر منتقل شد.
«سمزقند» نامی باستانی است که بنا به مقدمه کتاب جغرافیای تاریخی شهر مشهد، قدمتش به پیش از اسلام برمیگردد. مهدی سیدی نوشته است: «سمزقند مانند بسیاری از روستاهای همجوارش، باید باستانی و متعلق به دوره قبل از اسلام باشد که تا زمانیکه مشهد بارو داشت، در بیرون دیوار به حیات روستایی خود ادامه میداد و بعد از آن با فروریختن دیوار در اوایل قرن14 خورشیدی کمکم به مشهد پیوست.»
به طور دقیقتر و بنابر کتاب اطلس محلات شهر مشهد، محله سمزقند از سال1345 خورشیدی جزوی از شهر شد. کتاب جغرافیای تاریخی شهر مشهد در بخش معرفی مزرعه سمزقند، با اشاره به نوشتههای حافظابرو، تاریخنگار و جغرافیدان مشهور ایرانی در عصر تیموری، این مزرعه را یکی از مزارع بیستوچهارگانه مشهد معرفی میکند، سپس با نگاهی به چند وقفنامه تاریخی همچون «وقفنامه میرزا ابراهیمرضوی» در سال 1038قمری، «طومار علیشاهی» در تاریخ 1160قمری و «طومار عضدالملک» در تاریخ 1273قمری حدود جغرافیایی و میزان عایدی مزرعه را مشخص و تأکید میکند این مزرعه از موقوفات آستان قدس است.
اسناد تاریخی، ساکنان مزرعههای سمزقند و «کلاتهبوقه» را هراتی و نیشابوری معرفی میکنند. سمزقند پیش از ضمیمهشدن به شهر سیکشاورز داشته که در سهصحرا (واحد مشارکت زارعان) فعالیت میکردهاند. این مزرعه دو رشته قنات داشته است.
قلعه قدیم سمزقند اکنون در کوچه عبادی70 کنار مسجد امامحسنمجتبی(ع) قرار دارد.
نام مزرعه «فتحآباد» از حدود قرن یازدههجریقمری در چندین وقفنامه به چشم میخورد. این مزرعه یکی از رقبات مدرسه علمیه نواب (مدرسه صالحیه کنونی در بالاخیابان مشهد) بوده که یادگار دوران صفویه است. از قنات مزرعه فتحآباد نیز در وقفنامه رقیهبیگم نام برده شده است. همچنین در وقفنامه اولاد سروقدیها به کلاته و اراضی این مزرعه اشاره شده است.
بهتازگی در نامگذاری محلات، نام این محله «نوید» گذاشته شده است، درحالیکه این محله ارتباط چندانی با این نام ندارد و درمیان مردم بیشتر به «فتحآباد» معروف است
آنطورکه از توصیفها برمیآید، مزرعه و روستای فتحآباد در محدوده محله نوید کنونی قرار داشتهاست. براساس کتاب جغرافیای تاریخی شهر مشهد، روستای فتحآباد که اکنون در جوار میدانبار فتحآباد مشهد قرار دارد، زمانی «فرحآباد» نیز خوانده میشده است.
بهتازگی در نامگذاری محلات، نام این محله «نوید» گذاشته شده است، درحالیکه این محله ارتباط چندانی با این نام ندارد و درمیان مردم بیشتر به «فتحآباد» معروف است. حتی خیابانها و شهرک نوید نیز در این محله قرار ندارد، بلکه خیابان نوید براساس تقسیمبندیهای شهری در محله خینعرب قرار دارد. بنابراین تنها نشانی مرتبط با نام نوید، وجود مجتمع تجاری نوید در نزدیکی میدان بار فتحآباد و در محدوده محله نوید است که به نظر میرسد دلیل مناسبی برای نامگذاری محله نباشد.
پس از احداث میدان بار مزبور، بهویژه در سالهای 55تا65 محله نوید ضمیمه مشهد شد.
محل روستا و مزرعه تاریخی نکاح که نام آن از قرن یازدهم قمری در وقفنامهها آمده است، در محله شهید مطهری امروزی قرار دارد. بنا به کتاب جغرافیای تاریخی شهر مشهد، میرزاابراهیم رضوی سال1038 هجری قمری مزرعه نکاح را وقف فرزندان پسر و سادات رضوی شهر مشهد کرده است.
روستای بزرگ نکاح نیز که هفتادهکتار آن به سادات رضوی تعلق دارد، از حدود سال1345 بهتدریج ضمیمه مشهد شده است. محل روستای پیشین نکاح اکنون داخل عبدالمطلب22، با نام خیابان نکاح، قرار گرفته است.
گفتنی است خیابان شهیدمطهریشمالی که در حد شرقی محله شهید مطهری قرار گرفته است، پیش از انقلاب خیابان شاهرخ شمالی نام داشت. نام شهید مطهری به یادمعلم گرانقدر انقلاب اسلامی، شهید مرتضی مطهری، است.
نشانی مزرعه عشرتآباد از اوایل قرن دوازده قمری در اسناد آستان قدس موجود است. بخشی از این مزرعه که جزو موقوفات آستان قدس رضوی بوده در محله کاشانی کنونی قرار میگیرد. در نقشه سال1325، خیابانی که از چهارراه خواجهربیع بهسوی راهآهن کشیده میشد، «عشرتآباد» نام داشت؛ این خیابان اکنون به نام «کاشانی» تغییر نام یافته است.
البته بعداز ایجاد خیابانی از میدان شهدا به راهآهن، خیابانی که اکنون «هاشمینژاد» نامیده میشود، به عشرتآباد معروف بود. داستان نامگذاری «سهراه کاشانی» به بحبوحه انقلاب برمیگردد. دوم بهمن سال۱۳۵۷، هزاران نفر از مردم منطقه چهارراه خواجهربیع مشهد و خیابانهای اطراف آن، در جایی که امروزه به سهراه کاشانی معروف است، گرد هم آمدند تا ضمن پاسداشت یاد و خاطره شهید محسن مباشرکاشانی، آن محل را به یاد وی و حماسهای که آفرید، «سهراه کاشانی» بنامند.
شهید محسن مباشرکاشانی در تاسوعای ۱۳۵۷ دست به اقدامی شجاعانه زد که به نوبه خود تأثیر فراوانی در قوت قلب مردم مبارز ایران داشت.
باغ هشتآباد در حاشیه شمالی بالا خیابان، حدفاصل میدان شهدا تا فلکه دروازهقوچان (توحید کنونی) قرار داشت که اکنون بخشی از این باغ بوستان توحید شده است.